سرآغاز...

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

سرآغاز...

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

شیعیان در سر هواى نینوا دارد حسین

شیعیان در سر هواى نینوا دارد حسین

خون دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبه و جدش به اشکى شست دست

مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور جدش مصطفى است

ورنه این بى حرمتى ها کى روا دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت مى کند

عزّت و آزادگى بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب مى بندد به روى شاه دین

داورى بین با چه قوم بى حیا دارد حسین

دشمنانش بى امان و دوستانش بى وفا

با کدامین سرکند مشکل دوتا دارد حسین

رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند

تا به جایى که کفن از بوریا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار

کاندرین گوشه عزاى بى ریا دارد حسین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد