سرآغاز...

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

سرآغاز...

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

از الهی نامه آیة الله حسن زاده آملی:

 

الهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.

 

الهی، دست باادب دراز است و پای بی ادب.

 

الهی، همه سرآسوده خواهند، و حسن دل آسوده.

 

 الهی، دندان دادی، نان دادی؛ جان دادی، جانان بده!

 

 الهی، هر چه بیشتر دانستم نادانتر شدم، بر نادانی ام بیفزا!

 

 الهی، شکرت که فهمیدم که نفهمیدم.

 

 الهی، خوشا آنان که در جوانی شکسته شدند، که پیری خود شکستگی است!

 

 الهی، عقل و عشق سنگ و شیشه اند؛ عاشقان از عاقلان نالند نه از جاهلان.

 

 الهی، در بسته نیست، ما دست و پا بسته ایم.

 

 الهی، آن که سحر ندارد، از خود خبر ندارد.

 

 الهی، اگر آخرم مثل اولم باشد، بدا به اول و آخرم.

 

 الهی، آن را که عشق نیست ارزش چیست؟

 

 الهی، از من آهی و از تو نگاهی.

 

 الهی، جمعی از تو ترسند، و خلقی از مرگ، و حسن از خود.

 

 الهی، جان به لب رسید تا جام به لب رسید.

 

 الهی، همه تو را خوانند: قمری به قوقو، پوپک به پوپو، فاخته به کوکو، حسن به هوهو.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد