پس از واقعه صفین، مرد شتر سواری از اهالی کوفه وارد شام شد. یکی از شامیان به او در آویخت که ناقه(شتر ماده) مال من است و تو در صفین از من گرفته ای.
مرافعه به محضر معاویه کشیده شد. مرد شامی پنجاه شاهد اقامه کرد که ناقه حاضر متعلق به او بوده است و معاوبه حکم کرد شتر را از صاحبش گرفته و به شامی سپردند. آن مرد کوفی گفت: «شهود گفته اند این ناقه متعلق به مدعی است در صورتی که این شتر ناقه نیست و جمل(شتر نر) است.»
معاویه گفت: «حکم صادر شده، باید اجرا گردد.» سپس آن مرد را در خلوت طلبید و قیمت شتر را پرسید و دو برابر به او داد، و از وی خواست تا به علی (علیه السلام) از جانب معاویه بگوید: «با صد هزار تن از مردمی که شتر نر و ماده را فرق نمی گذارند، با تو روبرو خواهم شد!»